دوست دارم زیر باران باشیم و بدون چتر کتم را بکشیم روی سرمان آنوقت است که بی پروا هم را بغل می کنیم دور از هر فکر و خیال چقدر دوست دارم من باشم و تو و بـــــاران بـــبـــــارد ... باران میبارد به حرمت کداممان نمیدانم!!! من به همین قدرمیدانم که باران صدای پای اجابت است. خدابا همه جبروتش دارد ناز میخرد نیاز کن....." کاش بودی تا برای قلب من..... زندگانی این گونه بی معنا نبود..... کاش بودی تا لبان سرد من..... بی خبر از موج و از دریا نبود..... اگه میدونستی قطره بارون وقت دورشدن از ابرا چه حالی میشه........ اگه میدونستی یه بندر وقت رفتن کشتی ها چه تنها میشه....... اگه میدونستی درخت کاج وقت پرکشدین پرنده ها چه غمگین میشه....... اگه میدونستی که رفتنت چه آتیشی به جونم می کشه...... اون وقن آنقدر راحت نمی گفتی....... می خوام برم......... به کوه گفتم عشق چیست؟لرزید به ابرگفتم عشق چیست؟بارید به باد گفتم عشق چیست؟وزید به پروانه گفتم عشق چیست؟نالید به گلگفتم عشق چیست؟پرپرشد به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: *دیوانگیســــــــــــــــــــــت* من را باران..... من را آسمان..... من را یک پنجره...... تا هوای تو...... امشب باران می آید...... از هوای چشم های تو....... تا برکه کوچک دل من........ گل سرخ دلم...... آب می خواهد....... ومن...... تکرار باران را........ هوای هر شبنم ابریست....... بر درخت رویاهایم....... سیب هایی می روید که طعم باران دارد...... من هرشب آسمان را خواب می بینم...... باران ببار........ ببار تا باری دیگر دلم قرص شود که خداهنوز دوستم دارد......... آخرتاچند وقت پیش هروقت دلم می گرفت....... آسمان هم می بارید چون چشمانم........ دل خداهم میگرفت چون دلم........
کاش بودی تا دلم تنها نبود.....
باران ببار.......
Design By : Mihantheme |